loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

قشنگ ترین قصه ها برای کودکان

5 / 0
like like
like like

داستان‌های « فونکه » درباره همه چیز است : دیوها ، شوالیه‌ها و حیوان‌ها . این که مثلاً سال‌ها پیش ، نوک قله کوه ، جایی که هیچ‌چیز جز یخ و برف و سنگ پیدا نمی‌شد ، یک دیو غول‌پیکر ، بداخلاق و زشت ، خیلی زشت زندگی می‌کرد . او همیشه گرسنه بود ، طوری که مجبور بود سنگ بخورد . چرا ؟ چون در آن‌جا جز سنگ چیز دیگری گیرش نمی‌آمد . البته گاهی هم موش کوری به چنگش می‌افتاد . خیلی وقت‌ها تا سنگ می‌خورد دل درد می‌گرفت . برای همین بود که معمولاً از کله سحر تا نیمه‌های شب در کمین می‌نشست ، به امید آن‌که شاید موجودی بی‌احتیاط ، سر به هوا و خوشمزه در آن نزدیکی‌ها آفتابی بشود تا اینکه یک روز راننده اتوبوسی پر از بچه سر از محل زندگی این دیو درآورد و . . . .

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "قشنگ ترین قصه ها برای کودکان" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک