loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

دیار خوابگردی

5 / 0
like like
like like

یک روز یکی از آن پستانداران عظیم خود را به ساحل رساند. آمده بود تا روی شن ها بمیرد. به زحمت نفس می کشید، انگار دنیا را در درون دنده هایش جا می داد. نهنگ از توان افتاده در آستانه مرگ بود و مهلتش به سر رسیده بود. مردم هجوم بردند تا تکه هایی از گوشت تنش ببرند و قطعه قطعه به وزن چند کیلو بردارند. نهنگ هنوز نمرده بود و استخوان هایش در پرتو آفتاب برق می زد. حالا کشورم را مثل یکی از آن نهنگ ها می دیدم که به خشکی نشسته تا نفس واپسین را بکشد.
 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "دیار خوابگردی" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک