در زمان حمله ی دوم مغول به ایران قلعه ی الموت در محاصره ی سپاه مغول قرار گرفت. سپاهیان هلاکو قصد داشتند فداییان الموت و جنگاوران را به زیر یوغ خود در آورند و قلعه را تسخیر و کتابخانه ی پژوهشی و ارزشمند آن را نابود کنند. عده ای از بزرگان و سالخوردگان الموت راه چاره را در مصالحه و مذاکره با خان مغول و تسلیم قلعه بدون خونریزی مردم و نابودی آن می بینند.
اما جوانان و فداییان الموت تنها روش برای نجات قلعه را جنگ با قوم مغول می دانند و معتقدند مصالحه با این قوم معنا ندارد. این خود آغاز برخی دو گانگی ها و دو دستگی ها در میان مردم الموت است اما سرانجام مصالحه ای که با پادرمیانی «عطا ملک جوینی» مورخ ایرانی انجام می پذیرد سبب کمترین صدمه به مردم می شود و کتابخانه بدون آسیب به سپاه مغول واگذار می گردد.
«چشم عقاب» یک داستان واقعگرای تاریخی است که بخشی از تاریخ ایران را در زمان حمله ی مغول به قلعه ی الموت روایت می کند که اینک تنها آثار اندکی از آن به جای مانده است. شخصیت اصلی «ناصر» پسری شجاع و جنگجو است که بر خلاف پدرش «حامد» که کتابدار کتابخانه ی قلعه است، از کسانی است که راه نجات مردم را در جنگ با مغول می داند و بس. او دل در گرو «ناهید» دختری فهمیده و کتابخوان دارد و گفت و گوی این دو با هم سبب می شود گاهی فضای داستان رنگ عاطفی به خود بگیرد.
چشم عقاب
5 / 0
- ناشر : کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
- زبان کتاب : فارسی
- تعداد صفحات : 168
- سال نشر : 1396
- چاپ جاری : 7
- نوع جلد : شومیز
- شابک : 9789643916565
- قطع : رقعی
- حداقل رده سنی : 13
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران