محصولات مرتبط
«حالا هم اینقدر دم از شهادت نزنید که مال این حرفا نیستید. بگید اگه شهید شدید چی به من میرسه؟» حمید گفت: «مصطفی جان هر چی دارم مال تو.» گفتم: «نه، اون چیزی که خیلی برات با ارزشه رو بگو.» گفت: «من یه چفیه دارم که برام خیلی با ارزشه.» گفتم: «چی!؟ یه چفیه!؟ قرآن و پول و این همه چیز با ارزش داری، اون وقت یه چفیه؟» گفت: «این چفیه از همه چیز برام مهمتره، از دست آقا گرفتمش.» با یک عشقی میگفت از دست آقا گرفتمش که تازه فهمیدم عشق به ولایت یعنی چه. برایم خیلی جالب بود. با ارزشترین چیزی که در آن شرایط سخت داشت، یک چفیه بود. آن هم تنها به خاطر عشق به آقا. این کتاب، زندگی شهید حمیدرضا اسداللهی را از زبان همسرش روایت میکند. سمانه خاکبازان در 192 صفحه این کتاب را به نگارش درآورده و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است. حمید از ابتدای زندگیاش راه قرآن را پیش گرفت و به حفظ و قرائت قرآن پرداخت. او هیچگاه درگیر زندگی مادی نبود و خود را در برابر مشغلههای دنیوی رها میدید. او یکی از پیشگامان راهپیمایی اربعین بود و همواره خود را وقف این امور میکرد.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران