این کتاب درباره زندگی شهید اسکندری از زبان همسرش و به قلم نجمه طرماح روایت شده است. در بخشی از این کتاب آمده است: «همه چیز برایم 30 سال به عقب برگشت. حال و روز خانمهایی که دورورمان بودند و با شنیدن خبر شهادت همسرشان یکباره دنیای قشنگ آرزوهایشان فرو میریخت، بعد از سالها برای من اتفاق افتاد. خاطرات خانم دهبزرگی هم از همین دست بود با این تفاوت که پسر کوچکش طعم داشتن پدر را نچشید و تصویری از آن در ذهن نماند و علیرضا و فاطمه و زهرا نفسشان به نفس بابا بسته بود.» روایت کتاب «سِّر سَر» ماجرای زندگی عاشقی است که به معشوق میرسد. ماجرایی که از روزهای تجرد عبدالله شروع میشود و به روزهای سخت جنگ میرسد و روزهای بعدش که عبدالله دست از تلاش برای وصال بر نمیدارد. اما در این کتاب داستان از قول راوی دیگر یا به تعبیری روی دوم سکه نقل میشود. متن کتاب «سِّر سَر» از قول همسر سردار روایت میشود، روایتی شنیدنی که چند ویژگی خاص دارد. ویژگیهایی که میتوان آن را از محاسن کتاب به حساب آورد. راوی در همه برهههای زندگی روایت دارد، حرفهایی که متناسب هستند و در جایی به خلاصهگویی و در بخشی زیادهگویی ندارد.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران