loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

اسیر گهواره

5 / 0
like like
like like

دو هزار سال تنها بودم- تمام دوران کودکیم. هیچ کس مسئول این تنهایی نیست، من سکوت می نوشیدم و از آسمان آبی تغذیه می کردم. انتظار می کشیدم. بین من و دنیا حصاری وجود داشت که روی آن فرشته ای که در دست چپ یک گل ادریسی- نوعی گلوله برفی آبی رنگ- داشت، پاسداری می کرد. نسبت های حقیقی زندگی ما را- که بخش اعظم آن نامشهود است- نقاشان هنر رومی دریافته بودند: کلیسایی که کف یک دست جا می گیرد. کتابی که پهناوری آسمان است- و هیچ چیز هرگز به گشودگی چهره ای شادمان از شگفتی عشق ورزیدن نخواهد بود. هر کس، حتی از دست رفته ترین انسان ، در روح و جانش کلبه ای، و در ورودی آن زنگوله ای دارد. گاه باد زنگوله را تکان می دهد.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "اسیر گهواره" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک