loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

بردار این ها را بنویس، آقا! (خاطرات و نقد روشنفکری ادبی ایران، 1340 - 1360)

5 / 0
like like
like like

از مهر ماه سال 1343 که شمارۀ چهارم از دورۀ جدید مجلّۀ «اندیشه و هنر»، ویژۀ «جلال آل احمد» منتشر شد، که من در آن مقاله ای داشتم با عنوان «آل احمد در داستانهای کوتاهش»، تا اردیبشت ماه امسال که سال 1390 است، هر وقت که در مجلسی، معمولا نه بیش از پنج شش نفر از آدمهای بی عقده و مصون از بیماری شهرت، به مناسبتی حرف از مجلّۀ «سخن» پیش می آمده است، یا از جلال آل احمد، یا … حرفهای من برای حدّ اقلّ یکی از حاضران مجلس به اندازه ای جالب توجّه و قابل تأمّل و باعث تحیّر بوده است که این یک نفر هیجان خود را با جمله ای به این مضمون بیان می کرده است:
«آقا، بردار اینها را بنویس!»
حالا این خاطره هایی که بعد از چهل و هفت سال برای شما روایت می کنم، «زندگینامۀ» من نیست، بخشی از تجربه های پدر بزرگ و پدری است که نخواسته است و هنوز هم نمی خواهد جز «شاعر»، «داستان نویس» و «منتقد ادبی» اسمی، عنوانی، هدفی، یا وظیفه ای داشته باشد. به عبارت دیگر، این برای نسلی «پدر» و برای نسلی «پدر بزرگ»، می خواهد در هفتاد و هفت سالگی بگوید که خود او در زمانی که در مقابل شاعران، داستان نویسان و منتقدان ادبی همعصرش در سنّ فرزند یا نوۀ آنها بود، از موجودیت آنها تصوّراتی داشت که بسیاری از از این تصوّرات پس از تجربه هایی و تأمّلاتی، در نظرش پوچ در آمد. آنوقت در مرحله های بیست سالگی و سی سالگی، با مشاهدۀ غفلتها و کجرویها و پوچ بازیهای بسیاری از شاعران و نویسندگان و هنرمندان و منتقدان همنسل خود، دریافت که در جامعۀ او مدّت درازی است که «سیاست» با «معنویت» رابطه ای نامناسب پیدا کرده است و او باید خود را از فریب و قدرت این «رابطه» مصون بدارد و از حیطۀ گمراه کننده و خسران آور آن بیرون بکشد.
 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "بردار این ها را بنویس، آقا! (خاطرات و نقد روشنفکری ادبی ایران، 1340 - 1360)" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک