loader-img
loader-img-2
هدر ارسال پستی

احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد

5 / 0
  • ناشر : ثالث ثالث
  • نویسنده : رسول یونان
  • زبان کتاب : فارسی
  • تعداد صفحات : 120
  • سال نشر : 1399
  • چاپ جاری : 1
  • نوع جلد : شومیز
  • شابک : 9,786,004,051,149
  • قطع : رقعی
  • دسته بندی : بزرگسال
like like
like like

کتاب احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد نوشته رسول یونان است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهی است که با روایتی جذاب و خواندنی مخاطب را با خودش همراه می‌کند و او را به دنیای تجربه‌های تازه می‌برد. کتاب احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد زبانی روان و خوش‌ساخت دارد.
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب:
از بس پیاده راه رفته بود خسته شده بود. نشست روی نیمکت کنار پیاده‌رو. چند روز بود دنبال کار می‌گشت. به خیلی جاها سر زده بود اما نتوانسته بود کاری گیر بیاورد. خواهرش قرار بود برود خانهٔ بخت. پدرش در فکر تهیه جهیزیه بود و دیگر نمی‌توانست برایش پول بفرستد. تصمیم گرفته بود بعد از ظهرها کار کند و خرج خودش را در بیاورد وگرنه مجبور بود درسش را رها کند به شهر خودش برگردد. اما هرچه می‌گشت کسی به او کار نمی‌داد. چشم‌هایش را بست و تمرکز کرد. به خودش قول داد هر طور شده آن روز کار پیدا کند. کمی که خستگی در کرد بلند شد و دوباره به راه افتاد.
به اولین مغازه که رسید داخل شد. صاحب مغازه از توی ویترین مانکنی درب و داغان را بیرون می‌کشید.
گفت: «دنبال کار می‌گردم.»
صاحب مغازه گفت: «کاری ندارم که بهت بدم!»
اصرار کرد. صاحب مغازه گفت: «لطفاً مزاحم نشین!»
تصمیم داشت سماجت به خرج بدهد. نگاهش را روی مانکن پهن کرد و گفت:
«فکر نکنم کارآییم از این مانکن خراب کم‌تر باشه!»
بعد بی‌آن‌که از قبل فکری در این خصوص کرده باشد ادامه داد:
«من بازیگر تئاترم می‌تونم مثل یک مانکن داخل ویترین بایستم!»
مرد خندید و گفت: «اون‌قدراهم که فکر می‌کنی آسون نیس!»
جواب داد: «خب هر کاری سختی‌های خودشو داره!»
مرد سراپای لاغر و نحیفش را از نظر گذراند و اسمش را پرسید. او جواب داد: «داود.»
مرد گفت: «ببین آقاداود! این کار خیلی سخته! فکر نکنم بتونی از پس این کار بربیای!»

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "احتیاط کنید سرتان به لوستر نخورد" می نویسد
طراحی فروشگاه اینترنتی توسط آلماتک